جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • مقاله ها
    • سرمایه گذاری موفق
    • بازارهای مالی
    • کارآفرینی موفق
    • زندگی نامه افراد موفق
    • داستان های آموزنده
    • درس های موفقیت
  • رسانه موفقیت
  • دوره ها
    • دوره جامع موفقیت و نبوغ مالی
    • دوره تکنسین NLP
    • دوره مهندسی ان ال پی
    • دوره اناگرام
    • دوره اناگرام پیشرفته
    • دوره اساس ارتعاش ذهن
    • کسب درآمد از اینستاگرام
    • MBTI
    • عزت نفس
  • جعبه ابزار مالی
    • ابزارهای بورس تهران
    • ابزارهای بازار مالی بین الملل
    • دانش نامه مالی
  • درباره ی ما
    • تماس با ما
    • بیو گرافی دکتر ماجد
  • محصولات

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت
مدرسه موفقیت
  • خانه
  • مقاله ها
    • سرمایه گذاری موفق
    • بازارهای مالی
    • کارآفرینی موفق
    • زندگی نامه افراد موفق
    • داستان های آموزنده
    • درس های موفقیت
  • رسانه موفقیت
  • دوره ها
    • دوره جامع موفقیت و نبوغ مالی
    • دوره تکنسین NLP
    • دوره مهندسی ان ال پی
    • دوره اناگرام
    • دوره اناگرام پیشرفته
    • دوره اساس ارتعاش ذهن
    • کسب درآمد از اینستاگرام
    • MBTI
    • عزت نفس
  • جعبه ابزار مالی
    • ابزارهای بورس تهران
    • ابزارهای بازار مالی بین الملل
    • دانش نامه مالی
  • درباره ی ما
    • تماس با ما
    • بیو گرافی دکتر ماجد
  • محصولات
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
شروع کنید

وبلاگ

خودفریبی فصل اول

1 آذر 1395
ارسال شده توسط مریم دریاگرد
خودفریبی, شاخص

باد پیترسون

 

در یک روز زیبای تابستانی در پیاده رو قدم می زدم در راه رسیدن به اولین جلسه ی کاریم مربوط به شغل تازه ام در شرکت زاگروم بودم که در مسیر بخاطر اوردم که با چه مشقتی توانستم به عنوان یک مدیر ارشد استخدام بشوم.درچهارمین هفته حضورم در زاگروم قرار بود در یک جلسه خاص مدیران ارشد که در زاگروم مرسوم بود شرکت کنم.

 

این جلسه عبارت بود از یک ملاقات یک روزه با معاون اجرایی شرکت آقای باد جفرسون او درواقع دست راست مدیرعامل شرکت، خانم کیت استنارود، به حساب میامد طبق تغییر و تحولاتی که در تیم مدیریتی ایجاد شده بود قرار شده بود که باد جفرسون مدیر جدید من باشد.

 

طبیعتا از روی کنجکاوی سعی کرده بودم که درباره ی این جلسه از همکاران اطلاعاتی به دست بیاورم.اما هرچه بیشتر میشنیدم گیج تر میشدم.
باد جفرسون مردی بود پنجاه ساله که جوانتر به نظر می رسید ثروتمند بود اما با وسیله ی نقلیه ی ارزان تردد میکرد او بار ها در چند قدمی رها کردن دبیرستان قرار گرفت اما نهایتا توانست در رشته ی حقوق و تجارت دانشگاه هاروارد با معدل عالی فارغ التحصیل شود. ادم خاصی بود ودر مجموع همه او را ستایش می کردند.
به هر حال زمان ملاقات با باد رسید به دفتر کار او رسیدم ماریا منشی باد به استقبالم امد و مرا به اتاق کنفرانس راهنمایی کرد و گفت باد تا پنج دقیقه ی دیگر خواهد امد.یکی دو دقیقه ی بعد ضربه ای به در خورد و باد جفرسون وارد شد.

 

“سلام تام خیلی ممنون که اومدی”در حین گفتن این کلمات لبخند گرمی روی چهره ی باد نقش بسته بود.

باد ابتداء به ساکن گفت: تام من امروز فقط به یک دلیل ولی یک دلیل بسیای مهم خواستم که بیای اینجا.

در حالی که سعی داشتم اضطرابم را مخفی کنم گفتم: باشه البته.

 

باد گفت: تو یک مشکل داری و اگر می خواهی در زاگرم موفق باشی باید این مشکل رو حل کنی.

 

بسیار پریشان شدم یکی از نقاط ضعف من برای رسیدن به موفقیت در کارم این بودکه همیشه دیگران به راحتی میتوانستند تعادل من را بهم بریزند برای حل این مشکل قبلا تلاش هایی کرده بودم اما این بار نمیتوانستم به خودم مصلت باشم و همه چیز در چهره ام نمایان بود.

 

پایان فصل اول

 

منبع:کتاب خودفریبی-ترجمه: زاهد شیخ الاسلامی-پیاده سازی و ویرایش: رامبد لطفی-خلاصه توسط فرزین عیوضی-تیم ترجمه مدرسه موفقیت

برچسب ها: بیرون کوزهخلاصه خودفریبیخودفریبیخودفریبی فصل اولدرون کوزهکتاب خودفریبی
بعدی بــاران بـاشـیـم
قبلی خودفریبی فصل دوم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

آدرس
تهران، ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان شیراز شمالی، جنب بانک ملی، کوچه نرگس، برج پاپلی، طبقه ۶، واحد ۶۰۴
address
تماس با ما
تلفن:
+98 21 8821 0538
فکس:
+98 21 8806 3197
موبایل:
+98 902 24 24 911
ایمیل:
info@wfl.ir
workforliving
اینستاگرام
@workforliving
کانال تلگرام
@WFL_Official
ارتباط از طریق تلگرام
+98 902 24 24 911
ارتباط از طریق واتس آپ
درباره ما
به پرتال تخصصی  کار برای زندگی موفق، خوش آمدید. هدف ما در این سایت فراهم آوری همه آن چیزی است که شما احتیاج دارید تا شاهد موفقیت همه جانبه در زندگی، امور مالی و کسب و کار خود باشید. باور کنید برای ما ساده نبود، دم از چنین ادعایی بزنیم. اما وقتی لطف خداوند را در دگرگون شدن اوضاع زندگی خود پس از آشنائی و بکار گیری این روشها از 20 سال پیش دیدیم، سکوت را جایز ندیدیم و رفته رفته سعی در بازگوئی و آموزش این روشها نمودیم در یک کلام هر انسان تصوری از خودش و دنیای اطراف خودش دارد که تعیین کننده آن چیزی است که خواهد شد . و با تغییر این تصویر ذهنی دنیای فرد نیز تغییر می کند .شما چه باوری از خود ، از خدای خود و از اطرافیان خود دارید ؟
© 2019. راستچین سازی توسط سان کد
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://wfl.ir/?p=890
لیست علاقه مندی ها 0
صفحه لیست علاقه مندی را باز کنید به خرید ادامه دهید
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.